طلای شجاع پارت ۵

طلای شجاع پارت ۵
سرا سیمه وارد اتاق شد
نفس نفس زنان گفت
£فرمانده.........فرماندهههه
=چی شده افسر مین .....چته؟
£شیلا دو باره حمله کرده!
=جی..‌.یعنی چی؟؟؟
£ یه سپاه مخفی داشتند !
زره پوش های سواره نظام!!
=نه نمیتونیم دفاع کنیم!
همین الانشم ۱۰۰۰ تا کشته داریم که هنوز کسی حاضر نشده جایگزینش بشه!
لعنت.....لعنت بهشون
£چیکار کنیم فرمانده ......نیرو های مرزی دیگه نمیتوند مقاومت کنند
=سپاه ققنوس رو بفرستید جلو تا من با شاهزاده مشورت کنم!
£بله فرمانده!
.
.
.
.
+شما نقشه ای دارید؟!
=ن سرورم....چیزی به ذهنم‌ نمیرسه!
باید عجله کنیم الانه ک شهر های مرزی  سقوت کنند!
+فهمیدم!!!
.
.
.
.
=تا الان به کجا رسیدند!
£حدود ۴۰ کیلو متر فاصله دارند
ولی چون سواره نظامند فکر کنم تا ظهره فردا می‌رسند!
=خوبه همه چیزو آماده کن و به شاهزاده اطلاع بده!
شرطا
لایکا ۵۰
کامنتا ۱۰۰
فالورا ۱۰۲۰
دیدگاه ها (۲۶)

هَن پارت ۷

طلای شجاع پارت ۶

هَن پارت ۶

طلای شجاع پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط